بزن مادر ! بزن مادر .......
خدا را شکر ... باز هم خوبی تو ای جانم خدا را شکر ... فقط نمی دانم چرا اینقدر حساسی ّو دل نازک ؟ "دکتر گفت باید مراقب کم شدن حرکاتت باشم ." و تو من را از آن روز خجالت داده ای عُمرم ، تو بی تأخیر و پر قدرت لگدهای ظریفت را نثار هیکلم کردی . و من چون مادرم ، از زور ِ ضرب ِ ضربه هایت باز بی تابم و دل آشوب به تو چه می شود آن تو ؟؟ چرا ناگه شدی تو اینچنین پر قدرت و پر زور؟؟!؟! خدا را شکر تو هستی ... دلم را خوش کن از بودن بزن مادر! بزن مادر! لگدها را نثارم کن ...
نویسنده :
elijoon
8:54